مهرخ غفاری مهر – ونکوور
مارگارت اتوود (Margaret Atwood) در سال ۱۹۳۹ در اتاوای کانادا بهدنیا آمد. پدرش، ادموند اتوود (Edmund Atwood)، استاد جانورشناسی و مادرش، مارگارت دوروثی کیلیام (Margaret Dorothy Killiam)، متخصص تغذیه و رژیم غذایی بود. کودکیِ اتوود در دورانی سپری شد که در آن، جهان شاهد انتشار کتابهایی چون خوشههای خشم (۱۹۳۹) اثر اشتاینبک، رستاخیز فینگنها (۱۹۳۹) اثر جیمز جویس، زنگها برای که به صدا در میآیند (۱۹۴۰) اثر همینگوی، آخرین تایکون (۱۹۴۱) اثر فیتز جرالد و مزرعهٔ حیوانات (۱۹۴۵) اثر اورول بود. اتوود در دوران کودکی، نوجوانی و جوانی خود، وقایعی مانند شکلگیری دولت اسرائیل در ۱۹۴۸، پیروزی کمونیستها در چین در ۱۹۴۹، کمپین ضدِکمونیستی سناتور مککارتی در ۱۹۵۰، ریاست جمهوری آیزنهاور در ۱۹۵۲، مرگ استالین در ۱۹۵۳ و از همه مهمتر جنگ ویتنام در ۱۹۵۴ و سخنرانی خروشچف در بیستمین کنگرهٔ حزب کمونیست شوروی را شاهد بوده است. در سال ۱۹۶۱، مارگارت جوان شاهد سفر اولین انسان (یوری گاگارین) به فضا، ساختهشدن دیوار برلین و سپس بحران هستهای کوبا در ۱۹۶۲ و آغاز جنگ سرد است. در این بحبوحه، او در سال ۶۲-۶۳ از کالج ردکلیف Radcliffe College کمبریج، فوقلیسانسش را گرفت و به تحصیل در هاروارد مشغول شد. اتوود امروز، در آستانهٔ ۸۲ سالگی، نه فقط در یک زمینه بلکه در چندین و چند گذرگاه صاحب اثر، صاحب هنر و صاحب فکر و اندیشه است. مارگارت اتوود، شاعر (۱۸ مجموعه شعر)، نویسندهٔ رمان (۱۷ کتاب) داستانهای کوتاه (۸ کتاب)، داستانهای کودکان (۸ کتاب)، داستانهای مصور (۳ کتاب)، مقاله، کتابهای تاریخ هنر و نقد و تحلیل (۱۰ مجموعه)، تعداد زیادی مصاحبه، فیلمنامه، روایتهای صوتی و… است. افزون بر این کارنامهٔ درخشان ادبی، اتوود سالها است که همراه جنبشهای اجتماعی، آزادیخواهانه و حفاظت از محیط زیست است. حاصل تلاشهای بیوقفهٔ وی در این کارزار، دریافت بیش از ۱۳۰ جایزه است که وی در فاصلهٔ سالهای ۱۹۶۰ تا کنون به خود اختصاص داده است. یکی از آخرین جایزههای ادبی که وی دریافت کرده، جایزهٔ بوکر بهخاطر کتاب شهادتنامه (Testaments) است که به وصیتها نیز در فارسی ترجمه شده است. به اینهمه، باید انواع مدارک دانشگاهی افتخاری (در حدود ۲۷ مورد) را نیز افزود که در کارنامهٔ تحصیلی و حرفهای مارگارت اتوود جای گرفته است. کتابهای وی به اکثر زبانهای زندهٔ دنیا ترجمه شده و ترجمهٔ فارسی تعدادی از این کتابها نیز در دسترس خوانندگان فارسیزبان است.
مارگارت اتوود، سیمای زنی است آرام که جوش و خروش چند نسل را در خود ساخته و پرداخته و در نهایت به آرامش رسیده است. او شاعری است حساس و توانا، داستانپردازی است بیبدیل، انسانی است بینظیر که از هر گوشهوکنار جهان باخبر است و با دردهای آن زیسته است و از آنها گفته است و با تمام زندگی خود سهم خویش را در جنبشهای مربوط به آزادی، عدالت اجتماعی، حقوق زنان و حفظ محیط زیست ادا کرده است.
شاعرانگی مارگارت اتوود از نخستین سالهای نوجوانی آغاز شد و تا امروز بخشی از وجود هنری او است. بیشتر آثاری که از اتوود به زبان فارسی ترجمه شده، داستانهای کوتاه و بعضی از رمانهای او است. اخیراً در سال ۱۳۹۸، مجموعهٔ شعری از وی به زبان فارسی ترجمه شده است که گزیدهای از اشعار او است. شهاب مقربین، این شعرها را از کتابی بهنام خوردن آتش (Eating Fire) انتخاب و ترجمه کرده و نشر چشمه آن را منتشر کرده است. بهعنوان نمونهای از شعرهای او، شعر زیر را مثال میزنم که برداشت آزاد من است از شعر Habitation او در کتاب گزیدهٔ اشعار (۱۹۷۵ – ۱۹۶۵):
دوام
خانه نیست
چادر نیست
همخانگی چیزی است پیشتر
حتی سردتر
لبهٔ جنگل
لبهٔ صحرا
پلههای خراب فلزی
خمیدن از لای آن
به نیشکشیدنِ ذرت
لبهٔ تودهٔ یخ
در حال ذوبشدن
و با درد و سرگردانی
از اینهمه تا اینک دوامآوردن
یاد میگیریم آتش روشن کنیم
Marriage is not
a house or even a tent
it is before that, and colder:
the edge of the forest, the edge
of the desert
the unpainted stairs
at the back where we squat
outside, eating popcorn
the edge of the receding glacier
where painfully and with wonder
at having survived even
this far
we are learning to make fire
داستانپردازی مارگارت اتوود در کنار کار مداوم وی در عرصهٔ شناخت ادبیات، سرانجام جایگاه ویژهٔ خود را در زندگی هنری اتوود یافت. اتوود با تسلط فراوان، تمامی تکنیکهای نویسندگی را در آثار خود تجربه کرده؛ به بیان دردهای اجتماعی بشر مانند آزادی و موقعیت زن در جامعه پرداخته، و با استفاده از علوم مختلف مانند تاریخ و روانشناسی به عمیقترین زوایای روح رنجدیدهٔ انسان معاصر نزدیک شده و آن را در برابر چشم خواننده قرار داده است. از اولین داستان او بهنام زن خوردنی (The Edible Woman) در سال ۱۹۷۰، تا معروفترین رمانش بهنام سرگذشت ندیمه (The Handmaid’s Tale) در سال ۱۹۸۵ و آخرین داستان بلند وی بهنام شهادتنامه (The Testaments) در سال ۲۰۱۹، همهٔ این دستاوردها را میتوان مشاهده نمود.
زن خوردنی، اولین کار جدی داستاننویسی اتوود است و او را بهعنوان نویسندهای صاحبسَبْک تثبیت میکند. نویسنده در این داستان از تکنیک چندروایتی استفاده میکند. ابتدا از راوی سومشخص استفاده میکند و سپس از راوی اولشخص. قصه مربوط به زن جوانی است که هویت خود را در ازدواج میداند، اما بعد از ازدواج درمییابد که همسر حوصلهسربرش گویی او را مصرف میکند، میخورد، و جسم و روحش را میکاهد. دو زن دیگر و چندین مرد در این داستان نقش بازی میکنند و هر کدام سهم خود را در بیان موقعیت اجتماعی آن زمان ایفا میکنند. زمانهای که در آن، حتی در کانادا نیز، نقش اصلی زن هنوز باروری و ارضای نیازهای دیگران است: ارباب، همسر، فرزند… داستان برداشتی از یک موقعیت تاریخی است؛ نقش زن و جستوجوی او برای یافتن هویت، نقبی روانشناختی است و اتوود با آن صعود خود را از پلههای داستاننویسی انگلیسی آغاز میکند.
سرگذشت ندیمه، امروز معروفترین کار اتوود بهحساب میآید. این داستان که در سال ۱۹۸۴ نوشته و در ۱۹۸۵ منتشر شده است، در سالهای اخیر سبب مشهورشدن اتوود در تمامی جهان شده است، چرا که از سال ۲۰۱۷ تا ژوئن ۲۰۲۱ سریالی تلویزیونی از روی کتاب و با نظارت نویسنده، بهوسیلهٔ شبکهٔ تلویزیونی آمریکایی هولو (Hulu) ساخته و پخش شده است.
این داستان ظاهراً تخیلی، بر اساس واقعیتهای امروز جهان ساخته شده و جامعهای در آینده را تصویر کرده است. ژانر آن dystopia یا پادآرمانشهر یا، بهزعم من دوزخشهر، است. مثالی از این سبک را در سال ۱۹۴۹ جرج اورول در کتابی بهنام ۱۹۸۴ساخت که در آن نویسنده آیندهٔ تباه جهانی را برای ۳۵ سال بعد از نوشتهشدن کتاب پیشبینی کرده بود. سرگذشت ندیمه در سال ۱۹۸۴ نوشته و در سال ۱۹۸۵ منتشر شد و در آن همان ایدهٔ اورول تکرار شده و بهنحوی وحشتناک و تفکربرانگیز از آیندهٔ انسان مخصوصاً در جامعهای مثل آمریکا حکایت میکند. گویی اتوود در آن سالها آیندهای را پیشبینی کرده بود که انسانِ امروز شاهد تحقق آن در سراسر دنیا است. پیچیدهترین روابط اجتماعی که اکنون در سراسر دنیا شاهد آنایم، در این سرزمین بهچشم میخورند. دوزخشهری که اتوود میسازد گیلیاد (Gilead) یا جلید نام دارد. حکومتی که در جایی در شمال آمریکا، به یکباره و با زور سلاح و قلدری، همهٔ حقوق زنان را از آنها میگیرد. با پوشاندن روپوشهای متحدالشکل به آنها و تربیتشان در مدارس توسط زنان مسنتر و عقیم اما واجد شرایط (که حالا عمه نامیده میشوند)، آنها را مجبور به حاملهشدن از مردانی میکند که اینک بهنام آنها خوانده میشوند. اففرد (Offred) نام جدید راوی و قهرمان داستان است. او زنی است که یاد میگیرد باید مبارزه کند. تمام خطوط و زوایای روحی او و همهٔ زنان و مردان این داستان بهدقت ترسیم شدهاند. مردان گیلیاد بهاندازهٔ زنانش اسیرند. آنان نازا و عقیماند، چرا که هویت انسانی آنها از ایشان گرفته شده است. اتوود تاریخ شرقیترین حکومتهای دنیا تا غربیترین آنها را بهدقت خوانده و از آن آموخته است و برای بیان دردهای انسان امروزی از همهٔ آنها با دقت و موشکافی یک دانشمند استفاده کرده تا بتواند مشکلات اصلی انسان امروزی را بنمایاند. اتوود نه تنها از حوزهٔ تاریخ و جغرافیا و روانشناسی برای ساختن داستانش استفاده کرده، بلکه از کتاب مقدس یهودی و مسیحی نیز بهره فراوان برده است. از اسم این حکومت (گیلیاد) که در کتاب مقدس آمده تا سایر اسمها، رنگها، روابط اجتماعی و… همه، استفادهٔ دقیق اتوود از کتابهای مختلف مخصوصاً کتاب مقدس را نشان میدهد. تنها بهعنوان یکی از موارد چنین همهجانبهنگری میتوان از لباسهای گیلیاد سخن گفت:
- مستخدمهای خانههای فرماندهها (مارتاها). اتوود این نام را از شخصیت مارتا در انجیل و تورات گرفته و رنگ لباسشان سبز است.
- همسران فرماندهها لباس آبی دارند که کنایه از مدونا یا مریم مقدس است.
- دختران بهنشانهٔ بکارت در فرهنگ غربی، سفیدپوشاند.
- بیوهها برای نشاندادن عزادار بودنشان سیاهپوشاند.
- ندیمهها سرخپوشاند. رنگی که اتوود برای نمایش مفعولواقعشدن در هنرهای نمایشی از آن استفاده کرده است. این لباس با کلاهش و رنگ قرمز آن، یادآور داستان دختر سرخپوش (Little Red Riding Hood) اثر چارلز پرالت (Charles Perrault) و همچنین شخصیت هستر پیرن (Hester Prynne) در داستان داغ ننگ (حرف سرخ) (Scarlet Letter) اثر ناتانیل هاثورن (Nathaniel Hawthorne) است.
- همسران کار، رنگینکمانی از رنگها را در بر دارند.
- نازنها (unwomen) رنگ خاکستری دارند. آنها قادر به باردارشدن نیستند.
در سراسر این داستان تکاندهنده، رعب و وحشت طوفان بهپا میکند. در همهجا، چشمهایی مواظباند که کسی خطایی نکند. چشمهای خدا (Eyes of God) همهجا مراقباند که کلامی ممنوع، نگاهی ممنوع، رفتاری ممنوع و حتی نیتی ممنوع جاری نشود. اتوود در همان سال ۱۹۸۴ که کتاب را نوشته، در جستوجوی آزادی، عدالت اجتماعی، برابری حقوق زن و مرد و حتی نگران آلودگی محیط زیست بوده است. در گیلیاد بیشتر مردان و زنان عقیماند. زنان، بچههای ناقصالخلقه بهدنیا میآورند و بسیاری از بچهها مرده بهدنیا میآیند. آلودگیهای زیستمحیطی که اتوود چه بهصورت غیرمستقیم و در نوشتههایش به آنها پرداخته و چه بهصورت مستقیم در فعالیتهای اجتماعی و شرکت در سازمانهای مختلف آنها را دنبال کرده است، امروز یکی از معضلات جهان پیشرفتهٔ کنونی است که به کاهش باروری انجامیده است.
ترجمهٔ فارسی کتاب سرگذشت ندیمه در تعدادی از کتابخانههای مترو ونکوور از جمله ونکوور، وست ونکوور و شهر نورث ونکوور موجود است که میتوانید آن را به رایگان امانت بگیرید. همچنین میتوانید ترجمهٔ فارسی کتاب را از کتابفروشیهای ونکوور از جمله کتابفروشی پانبه از طریق این لینک زیر خریداری کنید.
شهادتنامه (Testament)، ادامهٔ داستان سرگذشت ندیمه است. در این داستان نیز اتوود با قصهپردازی زیبا و نثری روان به نمایش پیچیدگیهای روحی انسان و نیاز او به تلاشی مداوم برای «ثبت خود بر جریدهٔ عالم» میپردازد. این داستان نیز دارای چند راوی و بهعبارتی چندصدایی است. سه راوی یا سه گواه شهادت میدهند که در گیلیاد چه گذشته و چه میخواهند بکنند. علاوه بر همهٔ مسائلی که در کتابهای قبلی مورد نظر نویسنده بود، در اینجا نیاز انسان به زندهماندن را که غالب بر هر چیز دیگری است، مطرح میکند. عمه لیدیا که در کتاب قبلی بسیار خشن و در خدمت ایلیاد است، در این کتاب تغییر میکند. او یادآوری میکند که تازه وقتی در گیلیاد دستگیر شد، فهمید که همهٔ آنچیزی که زمانی بهصورت اخلاق و وجههٔ اجتماعی و… در سر میپروراند، اشتباه بوده و دنیای واقعی پیچیدهتر است. فهمید که انسان چگونه میتواند برای بقای خودش کاملاً برعکس آنچه روزگاری اخلاقی میدانست، عمل کند.
مارگارت اتوود، شاعر، قصهگو، نظریهپرداز ادبی، فعال اجتماعی، تلاشگر حقوق زنان و فعال محیط زیست، زنی است آرام که در زندگی شخصی، اجتماعی و ادبی خویش پیوسته مشغول آموختن و تلاش و تحرک و تغییر بوده است. عمری لازم است تا بتوان تمامی چهرههای این اعجوبهٔ عصر را شناخت. تحلیل دقیقتر کتابهای او را به فرصتی در آینده میسپارم.
زمستان ۲۰۱۸
بازنویسی اول نوامبر ۲۰۲۱